صفحه قبل 1 ... 3 4 5 6 7 ... 12 صفحه بعد

پارسی وب ایرانیان

پارسی وب ایرانیان

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان

امکانات

ورود اعضا:

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 169
تعداد نظرات : 192
تعداد آنلاین : 1

<-PollName->

<-PollItems->


کد آهنگ هاي داريوش


به کوروش چه خواهيم گفت؟

به کوروش چه خواهيم گفت؟

اگر سر بر آرد ز خاک

اگر باز پرسد ز ما

چه شد دين زرتشت پاک

چه شد ملک ايران زمين

کجايند مردان اين سرزمين

به کوروش چه خواهيم گفت؟

اگر ديد و پرسيد از حال ما

چه کرديد بُرنده شمشير خوش دستتان

کجايند ميران سر مستتان

چه آمد سر خوي ايران پرستي

چه کرديد با کيش يزدان پرستي

به شمشير حق ، نيست دستي

که بر تخت شاهي نشسته است ؟

چرا پشت شيران شکسته است ؟

در ايران زمين شاه ظالم کجاست ؟

هوا خواه آزادگي ،

پس چرا بي صداست ؟

چرا خامش و غم پرستيد، هاي

کمر را به همت نبستيد، هاي

چرا اينچنين زار و گريان شديد

سر سفره خويش مهمان شديد

چه شد عِرق ميهن پرستيتان

چه شد غيرت و شور و مستيتان

سواران بي باک ما را چه شد

ستوران چالاک ما را چه شد

چرا مُلک تاراج مي شود

جوانمرد محتاج مي شود

چرا جشنهامان شد عزا

در آتشکده نيست بانگ دعا

چرا حال ايران زمين نا خوش است

چرا دشمنش اينچنين سر کش است

چرا بوي آزادگي نيست، واي

بگو دشمن ميهنم کيست، هاي

بگو کيست اين ناپاک مرد

که بر تخت من اينچنين تکيه کرد

که تا غيرتم باز جوش آورد

ز گورم صداي خروش آورد

به کوروش چه خواهيم گفت؟

اگر سر بر آرد ز خاک ...

 

 

: از سیاوش

نويسنده: مانیا تاريخ: 30 آبان 1385برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

خون اژدها هنوز هم از چشمه های رامهرمز می جوشد

 

خبرگزاری مهر ــ گروه اجتماعی: خون سیاه اژدهایی که به باور اساطیری مردم رامهرمز در جنگ با اسفندیار رویین‌تن به هلاکت رسید، هنوز از چشمه های قیر ماماتین می جوشد. بررسی لوح‌هایی که در تخت‌جمشید به دست آمده نشان می‌دهد هخامنشیان از این چشمه‌های قیر ظروف خود را می ساختند.

به گزارش خبرنگار مهر، منطقه "ماماتین" در ۲۵کیلومتری شمال شرق شهرستان رامهرمز استان خوزستان بستر میراث و ثروتی چند هزار ساله است. گاهی این ثروت اشباع شده از زمین بیرون می جهد تا شاید کسی آن را ببیند و از ثروت طبیعی سودی ببرد غافل از اینکه در ماماتین از زمین طلای سیاه می جوشد و کسی نمی بیند.

گاهی ثروت نیاکان ایرانیان در یک بنا و اثر تاریخی است و گاهی طلایی سیاه به نام نفت و قیر. در شهر رامهرمز کوهی وجود دارد که در اثر انشعاب گاز از درون حفره های آن آتشی به بیرون شعله می کشد که منظره زیبایی را در تاریکی شب پیش روی هر عابر می گذارد.

اما غیر از این کوه که به تشکوه معروف است در منطقه ماماتین شهر رامهرمز چشمه های زیادی وجود دارد که از آنها به صورت طبیعی قیر بیرون می آید. ۱۰چشمه قیر طبیعی موجود در ماماتین به شکل تنورهای نانوایی هستند و با مصالحی مانند قلوه ‌سنگ و ملات ساروج‌ در دو طرف یک مسیل کم آب قرار دارند. طلای سیاهی که با نفت ترکیب شده از چشمه های سیاه رنگ می جوشد و با آب رودخانه ای به نام رود زرد رامهرمز ترکیب می شود و در نهایت وقتی از غلظت نفت و قیر آن کم شد به زمینهای کشاورزی می رسد. قدیمی ها این رودخانه و آن قیر سیاه را خون اژدهایی می دانستند که در نبرد با اسفندیار رویین تن کشته شد.


ادامه مطلب
نويسنده: مانیا تاريخ: 22 آبان 1385برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

تاریخچه ی باور به ایزد مهر (میترا) و تاج ایزد مهر بر سر مجسمه آزادی

خاستگاه باور به میترا

سرچشمه باور به "میترا (مهر)" و "گردونه مهر" در میان ایرانیان و هندوان باستان و سرایندگان مهر یشتِ اوسـتا و سرودهای ریگ‌ودا، عبارت بوده است از ستاره قطبی و دو صورت فلکیِ پیرا قطبی "خرس بزرگ" و "خرس کوچک" (دبّ اکبر و دبّ اصغر). این صورت‌های فلکی در متن‌های پهلوی و ادبیات فارسی با نام "هفت اورنگ مِـهین و کِـهین" (بزرگ و کوچک) نیز بیان شده اند.

در حدود ۴۸۰۰ سال پیش، ستاره "ذَیخ (ثُـعبان)" قطب آسمانیِ زمین بوده و مانند ستاره قطبیِ امروزی در جای خود ثابت و بی‌حرکت ایستاده و در همه شب‌های سال دیده می‌شد و هیچگاه طلوع و غروب نمی‌کرده است. این ستاره در میانه دو صورت فلکیِ پیرا قطبیِ "خرس بزرگ" و "خرس کوچک" واقع شده است و این دو صورت فلکی در هر شبانه روز یک بار به دور آن می‌گردیده‌اند. این گردش، همراه با گردش صورت فلکی "ثُـعبان"، نگاره باستانی "چلیپا" یا "صلیب شکسته" را در آسمان رسم می‌کرده‌اند که به گمان همان "گردونه مهر" میباشد.

به همین دلیل که مهر، نقطه ثقل آسمان و ستارگان بوده است و از دید ناظر زمینی، همه ستارگان و صورت‌های فلکی بر گرد او می‌چرخیده‌اند؛ مهر را سامان‌دهنده هستی و برقرارکننده و پاسبانِ قانون و هنجار کیهانی و نظام حاکم بر نظم جهان، و بعدها او را ایزد روشنایی و راستی و پیمان و حتی محبت دانستند: «باشد که ما از محبت مقدس او برخوردار شویم و از مهربانیِ محبت‌آمیز و فراوان او بهره‌مند باشیم.» (ریگ‌ودا، ماندالای سوم، سرود۶۰، بند ۵).

      Mitra ... SarzaminePersia.Persianblog.IR 


ادامه مطلب
نويسنده: مانیا تاريخ: 14 آبان 1385برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

رکسانا...

رکسانا (Ruxana) و یا همان رکسانه تلفظ یونانی نامش است. نام او روشنک است، یعنی ستاره ی کوچک.

 خیلی ها فکر می کنند او دختر داریوش سوم است؛ اما او دختر وخش اورد، فرماندار باختر و یا همان سغد که جایی نزدیک به سمرقند امروزیست بود.
 

او کمتر از چهارده سال دارد که اسکندر در کشورگشایی هایش به ایران می رسد...

  

اسکندر ایران را فتح کرده و داریوش سوم را فراری داد. پس از آن یک به یک از استان های ایران گذشت تا به باختر رسید... 

 باختر آخرین استان ایران بود که به تسخیر اسکندر درآمد و در آن زمان وخش اورد فرماندار آن بود. باختر از استان های ممتاز و برتر ایران به شمار می رفت.

ادامه مطلب
نويسنده: مانیا تاريخ: 13 آبان 1385برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

آریو برزن

آریوبَرزَن (در زبان یونانی Aριoβαρζάνης) نام سردار ایرانی بود که در کوههای پارس در برابر سپاه اسکندر مقدونی ایستادگی کرد و خود و سربازانش تا واپسین تن کشته شدند.نام آریوبرزن در پارسی کنونی به گونه آریابرزین هم گفته و نوشته می‌شود که به معنی ایرانی باشکوه است.

 نگاره ای نو از آریوبرزن    

نگاره ای نو از آریوبرزن

جای و چگونگی نبرد

نبردگاه آریوبرزن و اسکندر را در چند جای گوناگون حدس زده اند،به نظر می آید نبردگاه جایی در استان کهگیلویه و بویراحمد کنونی یا غرب استان فارس و یا بنا بر برخی روایت ها اطراف شهر ارجان یا آریاگان (بهبهان کنونی) باشد. به هر روی ناآشنایی اسکندر با منطقه به سود پارسیان بود ولی یک چوپان که تاریخنگاران نامش را لی‌بانی نوشته‌اند راه گذر از کوهستان را به مقدونیان نشان می‌دهد و اسکندر می تواند آریوبرزن و یارانش را به دام اندازد. (گفته می شود اسکندر پس از پایان جنگ آن اسیر را به خاطر خیانت می کشد). آریوبرزن با ۴۰ سوار و ۵۰۰۰ پیاده خود را بی‌پروا به سپاه مقدونی زد و شمار بسیاری از یونانیان را کشت و خود نیز تلفات بسیاری داد، ولی موفّق گردید از محاصرهٔ سپاه مقدونی بگریزد.

چون از محاصره بیرون آمد خواست تا به کمک پایتخت بشتابد و آن را پیش از رسیدن سپاه مقدونی اشغال کند. اما لشگر اسکندر که از راه جلگه به پارس رفته بودند، مانع او شدند. در این هنگام وی به مخاطرهٔ سختی افتاد، ولی راضی نشد تسلیم گردد. گفته می شود ایستادگی آریوبرزن یکی از چند ایستادگی انگشت شمار در برابر سپاه اسکندر بوده است.

بر پایه یادداشتهای روزانه كالیستنس مورخ رسمی اسكندر، ۱۲ اوت سال ۳۳۰ پیش از میلاد، نیروهای اسکندر مقدونی در پیشروی به سوی پرسپولیس پایتخت آن زمان ایران، در یک منطقه كوهستانی صعب العبور (دربند پارس، تكاب در كهگیلویه) با یک هنگ ارتش ایران (۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰ نفر) به فرماندهی آریو برزن رو به رو شد و از پیشروی باز ایستاد. این هنگ چندین روز مانع ادامه پیشروی ارتش ده ها هزار نفری اسكندر شده بود كه مصر، بابل و شوش را پیشتر گرفته بود و در سه جنگ، داریوش سوم را شكست و فراری داده بود. سرانجام این هنگ با محاصره كوهها و حمله به افراد آن از ارتفاعات بالاتر از پای درآمد و فرمانده سرسخت آن نیز برخاک افتاد.

مورخ دربار اسكندر نوشته است كه اگر چنین مقاومتی در نبرد گوگمل در (كردستان كنونی عراق) در برابر ما صورت گرفته بود، شكست مان قطعی بود. در گوگمل با خروج غیر منتظره داریوش سوم از صحنه، واحدهای ارتش ایران نیز كه در حال پیروز شدن بر ما بودند؛ در پی او دست به عقب نشینی زدند و ما پیروز شدیم. داریوش سوم در جهت شمال شرقی ایران فرار كرده بود و آریو برزن در ارتفاعات جنوب ایران و در مسیر پرسپولیس به ایستادگی ادامه می داد.

نبرد سپاه آریوبرزن شگفت آور بود. آريوبرزن با شمار اندکی سوار و پياده خود را به سپاه عظيم دشمن زد. گروهی بسيار از آنان را به خاک افكند و با اينكه بسياری از سربازان خود را از دست داد، توانست حلقه ی سپاه دشمن را بشكافد. او می خواست زودتر از یونانیان خود را به تخت جمشيد برساند تا بتواند از آن دفاع كند. در اين هنگام آن قسمت از سپاه اسكندر كه در جلگه مانده بود، راه را بر او گرفت. لازم به یادآوری است که یوتاب (به معنی درخشنده و بیمانند) خواهر آریو برزن نیز فرماندهی بخشی از سپاهیان برادر را برعهده داشت و در کوه ها راه را بر اسکندر بست . یوتاب همراه برادر به مقابله با سپاه اسکندر رفتند و به خاطر نبود نیروی کافی همگی به دست سپاه اسکندر کشته شدند. در کتاب اتیلا نوشته ی لویزدول امده که در اخرین نبرد او اسکندر که از شجاعت او خوشش امده بود به او پیشنهاد داده بودکه تسلیم شود تا مجبور به کشتن او نشود ولی اریوبرزن گفته بود:(( شاهنشاه ایران مرا به اینجا فرستاده تا از این مکان دفاع کنم و من تا جان در بدن دارم از این مکان دفاع خواهم کرد.)) اسکندر نیز در جواب او گفته بود:((شاه تو فرار کرده .تو نیز تسلیم شو تا به پاس شجاعتت تو را فرمانروای ایران کنم.)) ولی اریو برزن جواب داده بود:((پس حالا که شاهنشاه رفته من نیز در این مکان می مانم و انقدر مبارزه میکنم تا بمیرم))واسکندر که پایداری او را دیده بود دستور داد تا او را از راه دور و با نیزه و تیر بزنند.و انها انقدر با تیر و نیزه اورا زدند که یک نقطه ی سالم در بدن او باقی نماند.پس از مرگ او او را درهمان محل به خاک سپردند و روی قبر او نوشتند "به یاد لئونیداس"

تندیس آریوبرزن سردار ایرانی در شهر باشت در استان کهگیلویه و بویر احمد

مقایسه ی آریوبرزن با همتای یونانی

نبرد آریوبرزن درست ۹۰ سال پس از ایستادگی لئونیداس یکم در برابر ارتش خشایارشا در جنگ ترموپیل رخ داد كه آن هم در ماه اوت بود و از این نظر این دو واقعه ی تاریخی بسیار همانند یکدیگرند. اما تفاوت میان مقاومت لئونیداس و ایستادگی آریوبرزن در این است؛ كه یونانیان در ترموپیل، در محل بر زمین افتادن لئونیداس، یک پارک و بنای یاد بود ساخته و مجسمه او را برپا داشته اند و واپسین سخنانش را بر سنگ حک كرده اند تا از او سپاسگزاری شده باشد، ولی از آریوبرزن جز چند سطر ترجمه از منابع دیگران اثری در دست نیست.از شباهت های مرگ لئو نیداس با اریو برزن این است که هر دو در راه محافظت از یک معبر مردند و لئونیداس نیز مانند اریو برزین حاضر به تسلیم نشدو خشایار شا دستور داده بود او را ان قدر با تیر و نیزه زدند تا از پا در امد.و به دلیل همین شباهت در از خودگذشتگی او و اریو برزن بود که اسکندر دستور داده بود روی قبر اریوبرزن بنویسند به "یاد لئو نیداس".


با نگاهی به درآمدهای گردشگری کشور یونان دیده می شود که بازدید از بنای یاد بود و گرفتن عكس در كنار مجسمه لئونیداس برای یونان هر ساله میلیون ها دلار درآمد گردشگری به همراه دارد. همه گردشگران ترموپیل این آخرین پیام لئونیداس را با خود به كشورهایشان می برند که: "ای رهگذر، به مردم لاكونی اسپارت بگو كه ما در اینجا به خون خفته ایم تا وفاداریمان را به قوانین میهن ثابت كرده باشیم."( قانون اسپارت عقب نشینی سرباز را اجازه نمی داد). ولی در سالروز ایستادگی سردار ایرانی آریوبرزن که در ۱۲ اوت برابر با ۲۱ مرداد از میهنش دفاع کرد، برنامه ویژه ای اجرا نمی شود و جای تاسف است که هیچ اقدامی برای بزرگداشت وی انجام نمی شود.

 

نويسنده: مانیا تاريخ: 6 آبان 1385برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

پارسی{شهید عبدالقهار عاصی}

گل نیست، ماه نیست، دل ماست پارسی ‏
غوغای کُه، ترنم دریاست پارسی ‏
از آفتاب معجزه بر دوش می کشد ‏
رو بر مراد روی به فرداست پارسی ‏
از شام تا به کاشغر از سند تا خجند ‏
آئینه دار عالم بالاست پارسی ‏
تاریخ را، وثیقه ی سبز شکوه را ‏
خون من و کلام مطلاست پارسی ‏
روح بزرگ و طبل خراسانیان پاک ‏
چتر شرف چراغ مسیحاست پارسی ‏
تصویر را، مغازله را و ترانه را ‏
جغرافیایی معنوی ماست پارسی ‏
سرسخت در حماسه و هموار در سرود ‏
پیدا بود از این ، که چه زیباست پارسی ‏
بانگ سپیده ، عرصه ی بیدار باش مرد ‏
پیغمبر هنر، سخن راست پارسی ‏
دنیا بگو مباش، بزرگی بگو برو ‏
ما را فضیلتی است که ما راست پارسی ‏

شهید عبدالقهار عاصی

 

 

زندگی

عبدالقهار عاصی‌، در سال 1335 خورشیدی در روستای «مليمه» از توابع ولایت پنجشیر دیده به جهان گشود و درهمان جا بزرگ ‌شد. او در شهر کابل درس ‌خواند و به عنوان یک شاعر آگاه و مبارز مسلمان در دهه شصت و اوايل دهه هفتاد خورشيدی‌ ظهور کرد. 

عاصی شاعری بود نوگرا که در قالبهای کهن نيز می‌سرود. او شاعرمردم دوست و دردمندی بود که به جهاد شکوهمند ملت مسلمان افغانستان عشق می ورزید و در این رابطه شعر های وزینی سرود. 

قهارعاصی، شاعرعصیان گر و مجاهد افغان برای آزادی و آزادگی سرود، سر افراز زندگی کرد و در میان مردم و با مردم سرو قامتش به خاک و خون غلتید.

عاصی هنگام جنگ های کابل مجبور به مهاجرت به ایران شد، اما در ایران کسی به او اقامت نداد و دوباره به کابل بازگشت تا این که دراثر اصابت راکت به خانه اش درتاریخ (6/7/73) به شهادت رسید. روحش شاد.

 

آثار

"مقامه گل سوری‌"، "لالايی برای مليمه‌"، "ديوان عاشقانه باغ‌"، "غزل من و غم من‌"، "تنها ولی هميشه‌"، "از جزيره خون‌" و "از آتش از بريشم‌"، شش مجموعه شعر عاصی است و "آغاز يک پايان‌" خاطرات اوست از جريان سقوط کابل به دست اشرار و جنگهای داخلی‌.

نويسنده: مانیا تاريخ: 31 آبان 1384برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

آرام بخواب کوروش

آرام بخواب کوروش!
دشمنان فرزند نمایت
تشنگی خاک به معرفت را
در آب غرق خواهند کرد
آوازه ات اگر چه بلند
و فرامین ات اگر چه جهانی
اندیشه هایت اگر چه انسانی
اما خصم بداندیش ات
حتی به سهم ناچیز تو
از دنیای خاکی هم رحم نمی کند
آرام بخواب کوروش!
اگر دو هزار و پانصد سال
آسمان آبی
به تماشای مقبره ات می بالید
از این پس
آبی آب، تو را در آغوش خواهد کشید
آرام بخواب کوروش!
اگر روزی دختران و زنانت را
با حقارت و اسارت
در بیابانهای خشک و سوزان
به نمایش میگذاشتند
امروز نیز آن تاریخ
در بیابانهای زرق و برق گرفته
تکرار میشود
آرام بخواب کوروش!
اگر روزی بیگانگان
خاکت را به توبره میکشیدند
امروز سفیران غم و نکبت
خود این کار را میکنند...
چه سر گذشت غم انگیزیست کوروش!
فرزندان بی انصافت
مهربانی تو را کجا جا گذاشته اند؟
گویا فراموش کردن
ندای جهانی صلح تو
برای فرزندانت
آسانتر از گردن نهادن
به خشم تمدنسوزان بوده است.
چگونه در خرابه های تو
و در بقایای کتیبه های نابود شده ات
بر دشمنان زبون نماز گزارم... 



 

نويسنده: مانیا تاريخ: 25 آبان 1384برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

شهر سوخته شهر شگفتی ها

شهر سوخته


شهر سوخته شهری با شگفتیهای بسیار که رازها در دل خود دارد

شهر سوخته (Burned City) در56 کیلومتری زابل در استان سیستان و بلوچستان و در حاشیه جاده زابل - زاهدان واقع شده است. این شهر در 3200 سال قبل از میلاد پایه گذاری شده و مردم این شهر در چهار دوره بین سال‌های قبل از میلاد در آن سکونت داشته اند.
کلنل بیت، یکی از ماموران نظامی بریتانیا از نخستین کسانی است که در دوره قاجار و پس از بازدید از سیستان به این محوطه اشاره کرده و نخستین کسی است که در خاطراتش این محوطه را شهر سوخته نامیده و آثار باقیمانده از آتش سوزی را دیده است. پس از او سر اورل اشتین با بازدید از این محوطه در اوایل سده حاضر، اطلاعات مفیدی در خصوص این محوطه بیان کرده است. بعد از او شهر سوخته توسط باستان‌شناسان ایتالیایی به سرپرستی مارتیسو توزی از سال  مورد بررسی و کاوش قرار گرفت. این شهر یکی از آثارتاریخی استان سیستان و بلوچستان به شمار می آید.


بر مبنای یافته‌های باستان شناسان شهر سوخته 151 هکتار وسعت دارد و بقایای آن نشان می‌‌دهد که این شهر دارای پنج بخش مسکونی واقع در شمال شرقی شهر سوخته، بخش‌های مرکزی، منطقه صنعتی، بناهای یادمانی و گورستان است که به صورت تپه‌های متوالی و چسبیده به هم واقع شده اند. هشتاد هکتار شهر سوخته بخش مسکونی بوده است. تحقیقات نشان داده است این محوطه بر خلاف اکنون که محیط زیست کاملاً بیابانی دارد و فقط درختان گز در آنجا دیده می‌‌شود، در پنج هزار سال قبل از میلاد منطقه‌ای سبز و خرم با پوشش گیاهی متنوع و بسیار مطلوب بوده و درختان بید مجنون، افرا و سپیدار در آنجا فراوان وجود داشته است. در آن دوران نیز این منطقه بسیار گرم بوده، اما آب رودخانه هیرمند و شعباتش به خوبی زمین‌های کشاورزی شهر سوخته را سیراب می‌‌کرده است. دریاچه هامون در دریاچه‌ای بزرگ و پرآب بوده و رودها و شاخه‌های قوی از آن منشعب می‌‌شده و در اطراف آن نیزارهای وسیعی وجود داشته است. در بررسی‌های منطقه‌ای در اطراف شهر سوخته بستر رودخانه‌های مختلف و آبراه‌هایی پیدا شده که به مزارع کشاورزی شهر سوخته آب می‌‌رسانده اند. در اولین فصل کاوش در شهر سوخته کوچه‌ها و خانه‌های منظم، لوله کشی آب و فاضلاب با لوله‌های سفالی پیدا شد که نشان دهنده وجود برنامه ریزی شهری در این شهر است


منطقه گورستان

از سال1376 تا 1383 تعداد 14 گمانه به مساحت تقریبی 2300 متر مربع در گورستان شهر ،حفار ی شده و در نتیجه 310 گور کشف شده است. طی کاوش های بعمل آمده توسط باستان شناسان ،برخی از مردم شهر سوخته را با لباس و پارچه کفنی دفن می کرده اند.در تعدادی از قبرها، آثار پارچه در روی بدن اجساد مردگان دیده می شود. پارچه ها به سه شکل مختلف در قبرها دیده می شود.

به صورت کفن ،که مرده ها را در آن می پیچیده اند.
به شکل لباس زیر انداز و رو انداز .
کف قبر فرش شده و مرده را با لباس در آن می گذاشتند.


اشیاء سفالی اصلی ترین موادی هستند که تقریبا در همه قبرها وجود دارند در کنار این دسته از اشیاء ،هدایای دیگری ساخته شده از سنگ،چوب، پارچه در قبور دیده می شود.


صنعت و مشاغل در شهر سوخته

 


شهر سوخته مرکز بسیاری از فعالیت‌های صنعتی و هنری بوده، در فصل ششم کاوش در شهر سوخته نمونه‌های جالب و بدیعی از زیورآلات به دست آمد. در جریان حفاری‌های فصلهای گذشته در شهر سوخته مشخص شد که با توجه به صنعتی بودن شهر سوخته و وجود کارگاه‌های صنعتی ساخت سفال و جواهرات در این منطقه، ساکنان شهر سوخته از درختان موجود در طبیعت محوطه برای سوخت استفاده می‌‌کرده اند. شهر سوخته مرکز بسیاری از فعالیت‌های صنعتی و هنری بوده است....

باستان شناسان با یافتن مهره‌ها و گردنبندهایی از لاجورد و طلا در یک گور در باره روشهای ساخت ورقه‌ها و مفتول‌های طلایی به تحقیق پرداختند و دریافتند صنعتگران شهر سوخته با ابزار بسیار ابتدایی ابتدا صفحه‌های طلایی بسیاز نازک به قطر کمتر از یک میلیمتر تهیه کرده و بعد آنها را به شکل لوله‌های استوانه‌ای درمی آوردند و پس از اتصال دو سوی ورقه‌ها به یکدیگر مهره‌های سنگ لاجورد را در میان آن قرار می‌‌دادند. در شهرسوخته انواع سفالینه‌ها و ظروف سنگی، معرق کاری، انواع پارچه و حصیر یافت شده که معرف وجود چندین نوع صنعت، به ویژه صنعت پیشرفته پارچه بافی در آنجاست. تاکنون ?? نوع بافت پارچه یکرنگ و چند رنگ و قلاب ماهیگیری در شهر سوخته به دست آمده و مشخص شده مردم این شهر با استفاده از نیزارهای باتلاق‌های اطراف هامون سبد و حصیر می‌‌بافتند و از این نی‌ها برای درست کردن سقف هم استفاده می‌‌کردند. صید ماهی و بافت تورهای ماهیگیری نیز از دیگر مشاغل مردمان شهر سوخته بوده است. شهر سوخته بدون شک جز شهرهای بسیار پیشرفته زمان خود بوده است. این نکته نه تنها در بقایای آثار معماری و کارهای ظریف دستی وصنعتی دیده می شود بلکه در سازمان دهی اجتماعی شهر نیز دیده می شود. شهر سوخته دارای تشکیلات منظم و مرتبی بوده است.آثار باقی مانده نشان دهنده این امر است که در این شهر طی هزاره سوم پیش از میلاد، دارای یک نظام مرتب و منظم آبرسانی،تخلیه فاضلاب ودانش پزشکی بوده تا آن حد که پزشکان این شهر نه تنها از علومی چون شکسته بندی آگاه بوده اند ،بلکه می توانسته اند به اجرای اعمال شگفت انگیز جراحی مغز دست بزنند. از سوی دیگر پیدا شدن تنها لوح نوشته دوران آغاز ایلامی این شهر،همراه با آثار مهرها ، نشان از ارتباطات تجاری و کنترل اقتصادی منطقه از سوی این جامعه دارد .

چشم مصنوعی در شهر سوخته



برای نخستین بار در شهر سوخته یک چشم مصنوعی متعلق به 4800 سال پیش کشف شد. به نقل از روابط عمومی پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی، سید منصور سید سجادی سرپرست گروه باستان شناسی شهر سوخته با اعلام این مطلب گفت: این چشم متعلق به زنی تنومند 25 تا 30 ساله است که در یکی از قبرها در منطقه گورستان مدفون بوده است. وی با اشاره به مطالعات اولیه که بیانگر وجود آثار آبسه در زیر طاق ابرو است افزود: به علت طول زمان زیادی که بخش زیرین چشم مصنوعی با پلک در تماس بوده آثار ارگانیکی پلک چشم در روی ان قابل رویت است.
سجادی در خصوص جنس چشم مصنوعی اظهار داشت: جنس و ماده چشم یاد شده هنوز مشخص نیست و تشخیص آن به آزمایش های بعدی موکول شده اما به نظر می رسد در ساخت این چشم از قیر طبیعی که با نوعی چربی جانوری مخلوط شده استفاده شده است. سرپرست هیأت باستان شناسی شهر سوخته خاطرنشان کرد: در روی این چشم مصنوعی ریزترین مویرگ های داخل چشم توسط مفتول های طلایی به قطر کمتر از نیم میلیمتری طراحی شده اند. وی تصریح کرد: مردمک این چشم در وسط طراحی شده و تعدادی خطوط موازی که تقریبا یک لوزی را تشکیل می دهند در پیرامون مردمک دیده می شود و از دو سوراخ جانبی واقع در دو سوی این چشم مصنوعی جهت نگهداری و اتصال آن به حدقه چشم استفاده می شده است.

نخستین متحرک» جهان در شهر سوخته پیدا شد


پنج هزار سال پیش در «‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شهر سوخته»، هنرمند نقاش، روی یک جام سفالین طرحی از یک «‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بز» را نقاشی کرد. او در نظر داشت که نقش بز را در اطراف دهانه جام تکرار کند، اما وقتی شروع به کار کرد، توانست در 5 حرکت، بزی را طراحی کند که به سمت درختی حرکت کرده و برگ آن را می‌خورد. این اولین باری بود که در جهان باستان، «‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تصویر متحرک» پا به عرصه حیات گذاشت.

سفال‌ها در جهان باستان، نقش «‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بوم» را برای نقاشان و هنرمندان زمان خود ایفا می‌کردند. آن‌ها با نقاشی روی سفال‌های گوناگون، از اعتقادات و محیط اطراف خود به ویژه طبیعت پیرامون، به عنوان نماد استفاده می‌کردند.

در سفال‌های «‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شهر سوخته»، که از متمدن‌ترین و پیشرفته‌ترین تمدن‌های باستانی در پنج هزار سال پیش است، نقش بز و ماهی بیش از هر نقش دیگری دیده می‌شود. بز و ماهی، دو حیوانی هستند که در این منطقه بیش از هر حیوان از آنان استفاده می‌شد و ساکنان شهر سوخته را به ادامه حیات اجتماعی خود امیدوار می‌کرد.

کشف این سفال، با نقاشی متحرک ثبت شده روی آن، در میان سفال‌های این منطقه نیز بی‌مانند بوده است. این نقاشی، حرکت تصاویر را در کوتاه‌ترین زمان ممکن روی جامی که قطر دهانه‌ی آن 8 سانتیمتر است، نشان می‌دهد. در دیگر سفال‌های یافته شده در شهر سوخته، نقش متفاوتی دیده می‌شود که گاهی تکرار شده‌اند. اما حرکتی در آن‌ها دیده نمی‌شود.

از نگاه باستان‌شناسان، این کشف نشان‌دهنده آن است که مردمان شهر سوخته بسیار باهوش،‌ هنرمند و در زمان خود پیشرو بوده‌اند.{پس مخترع انیمشین در جهان هم ما بوده ایم نه چینی ها}

کشف اولین خط کش جهان با قدمت بیش از پنج هزار سال

این خط کش به طول 10 سانتیمتر با دقت نیم میلیمتری و از جنس چوب آبنوس است. کشف خط کش در شهر سوخته زابل نشانگر این است که ساکنان این شهر باستانی دارای پیشرفت های زیادی در زمینه علم ریاضیات بوده اند

 

قدیمی ترین تخته نرد جهان  

از گور باستانی موسوم به شماره 761 کهن ترین تخته نرد جهان به همراه 60 مهره ی آن در شهر سوخته پیدا شد. این تخته نرد بسیار قدیمی تر از تخته نردی است که در گورستان سلطنتی «اور» در بین النهرین پیدا شده بود.

 


قدیمی ترین تاس جهان :

burntcity-2big.jpg

از دیگر اشیای مهم از میان هزاران شی یافت شده، می‌توان از سفال با امضای سفال‌گر بر روی آن، چکش، سوزن، شهرک‌های مسکونی و ساختمان‌های همه‌گانی هم‌چون آپارتمان، بذر خربزه، حبوبات، ماهی خشک کرده، برنج، زیره، کوره‌های سفالگری، کوره‌های ذوب فلزات، دکمه، تبر، بندکفش، قلاب، شانه سر، طناب، سبد، گل مو، قاب‌های چوبی، کفش، کمربند و ... نام برد.
نويسنده: مانیا تاريخ: 19 آبان 1384برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

تصاویری مستند از سوسمارخوری اعراب!

سال های سال پیش، شاعر بزرگ پارسی گوی، حکیم ابوالقاسم فردوسی (که نمیدونم نسبتی با عادل فردوسی پور داشته یا نداشته!) فرموده است:

ز شیرِ شتر خوردن و این بدبخت(سوسمار)
عرب را به جایی رسیده ست کار
که تاج کیانی کند آرزو
تفو بر تو ای چرخ گردون، تفو!

آره واقعا! دیگه رسما تفو بر تو ای چرخ گردون، تفو! همونطور که میدونین غذای مورد علاقه قبایل عرب چیزی نیست جز "سوسمار"! باور ندارین؟! خب تصاویر مستند زیر رو ببینین که اعراب چطور از سوسمارا غذای مورد علاقه شون رو درست میکنن...

17تا تصویره که برای جلوگیری از چندش شما(!) همه رو توی ادامه مطلب میذارم.

البته همینجا عاجزانه از ملت متمدنمون تقاضا دارم اگه طاقت دیدن تصاویر این سوسمارای بدبخت رو ندارن و یا چندششون میشه، نرن به ادامه مطلب...

SarzaminePersia.Persianblog.IR

برای دیدن تصاویر به ادامه مطلب بروید

 

 

               


ادامه مطلب
نويسنده: مانیا تاريخ: 11 آبان 1384برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

خشایار که بود و چه کرد؟؟؟

چندی پیش تولید و پخش فیلم موهن 300 که در رابطه با اطلاعات غلطی از نبرد خشایارشاه با یونانیان بود، در یک مقطع زمانی باعث بروز واکنش هایی شد، اما کمتر کسی از اینکه «خشایار شاه که بود و چه کرد؟» سخنی به میان آورد.
سخن از مردی است که نه در تاریخ وطنش چنان که باید شناخته شده و نکات ضعف و قوت شخصیت او مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است و نه در سرزمین های دیگر و در میان مردمی که به واسطه لشکر کشی او به یونان به عنوان مهد فرهنگ و تمدن کهن غرب کینه توزانه و نفرت انگیز به وی می نگرند؛ به ویژه آن که او را بر هم زننده و سوزاننده مرکز آن تمدن، آتن، می دانند.
نام، تبار و آغاز پادشاهی
خشایار شا یا آنگونه که شهرت یافته است، خشایار شاه چهارمین پادشاه سلسله هخامنشیان بود که از 486 تا 465 قبل از میلاد بر گستره ای پهناور از جهان باستان فرمانروایی داشت.
این گستره پهناور از یک سو به رودهای جیحون(آمودریا) و سیحون(سیردریا) و سرزمین ایرانی سغدیانا و از غرب تا دانوب، یونان، نیل و سرزمین های پیرامون مصر(لیبی و حبشه) می رسید.
نام و نشان خانوادگی این پادشاه بیان کننده آن است که فرزند داریوش بزرگ، نواده ویشتاسپ و از دودمان آریارمنه هخامنشی بود.
ایران در دوره هخامنشیان بستر شکوفایی یکی از مهم ترین تمدن های جهانی بود. از زمانی که کوروش کبیر با تسامح و تساهل، آزادی فکر، قدم و قلم، در راه آبادانی این ملک گام برداشت، راه رسیدن به دولت جهانی فراهم شد و ایرانیان به تدریج گستره جغرافیای فرهنگی و تاریخی خود را از ورارود (ماوراء النهر)؛ یعنی جیحون و سیحون در شمال شرقی تا سند و پنجاب در جنوب شرقی و از دریای سیاه و کشور یونان تا مدیترانه و کرانه های رود نیل در مصر و حتی لیبی و حبشه و دیگر سرزمین های دوردست آن روزگار گسترش دادند. بدین سان خشاریاشا پس از داریوش بزرگ، وارث سرزمینی عظیم بود که اقوام گوناگون در آن به سر می بردند. در واپسین سال های حیات داریوش جنگ های ایرانیان و یونانیان همچنان ادامه داشت.
آسیای صغیر که خاستگاه پادشاهی «لیدیه» به مرکزیت «سارد» بود و سرزمین های کرانه شرقی دریاهای مرمره، اژه و مدیترانه که «ایون نشین» خوانده می شدند، بستر این جنگ ها بودند. اگرچه داریوش به درون اروپا نیز گام نهاد، دانوب را درنوردید و تنها در نبرد ماراتن متوقف شد، اما جنگ های ایران و یونان پس از وی همچنان ادامه یافت. بدین سان راه پدر را پسر؛ یعنی خشایارشا در پیش گرفت.
فتوحات خشایارشا
شش سال نخست حیات سیاسی و پادشاهی خشایارشا، آکنده از حوادثی است که کاردانی او را به نمایش می گذارد؛ از جمله سرکوب شورش مصر که پس از مرگ داریوش رخ داد.
معمولا پس از مرگ هر پادشاهی، شورش هایی برای تصاحب قدرت در نواحی مختلف به وقوع می پیوندد. پس از مرگ داریوش هم، چنین شد و نخستین آنها مردم مصر بودند که در فاصله دور از مرکز حکومت هخامنشیان و عمق فرهنگی آن سرزمین دیرپا، در سراسر سال های حاکمیت ایرانیان بر آن سرزمین خاستگاه شورش ها و دشواری هایی می شده است.
در ابتدای فرمانروایی شاه جدید نیز طغیان فراگیری ظاهر شده بود که لازم بود شاه برای سرکوبی آن و ایجاد آرامش دوباره، به آنجا عزیمت کند.
خشایارشا، در آغاز پادشاهی با سپاهی نیرومند عازم مصر شد و با وجود مقاومت شدید مصریان، شورش را فرو نشاند. خبیش (خبیشه)، یا کسی که یاغی شده بود و خود را فرعون مصر می خواند، فرار کرد، همدستانش مجازات شدند و ارتش ایران توانست که نظم و امنیت را بدان سامان بازگرداند.
پس از این خشایارشا، برادر خود «هخامنش» را والی یا ساتراپ مصر کرد و بی آنکه تغییرات عمده ای در ارکان سیاسی- اجتماعی آن سرزمین وارد آورد، سکان امور را به دست گذشتگان داد. نخبگان و روحانیون مصری حقوق و اختیارات پیشین را بازیافتند و شاه نیز به خاک وطن بازگشت.
این نخستین سفر جنگی شاه بود که خود در راس قوا قرار داشت.
هم زمان با گرفتاری های مصر، بین النهرین نیز دستخوش آشوب شد و شهر تاریخی باب سر به عصیان برداشت. «بعل شی مانی» رهبر این شورش و عنوان «شاه بابل» را بر روی خود گذاشته بود.
ولی با تدبیر به هنگام خشایارشاه، این شورش هم خنثی و ظرف 15روز به غائله خاتمه داده شد.
لشگرکشی به یونان و دلایل آن
داریوش به واسطه کدورتی که از واقعه ماراتن حاصل شده بود، درصدد بود که آن واقعه را جبران و نیروی مجهزی برای به تمکین درآوردن یونانی ها اعزام دارد.
بی شک، مرگ او وقفه ای در تدارکات امر ایجاد کرد و نیروهایی که برای لشگرکشی به یونان آماده شده بودند، ناگزیر شدند که تحت فرماندهی خشایارشا، برای آرامش مصر به کار گرفته شوند. پس از آن نیز شورش بابلیان، مدتی را به خود اختصاص داد و شاه جدید لازم دید تا به امور متفرق قلمرو پهناور خود سرو سامان دهد و با خاطری آسوده، به جنگ جهانی بپردازد.
هرودوت در رابطه با علت لشگرکشی خشایارشا به یونان از قول او آورده است: «پس از اینکه پلی در هلس پونت (تنگه داردانل) ساختم، از اروپا خواهم گذشت، تا به یونان رفته، انتقام توهینی را که آتنی ها به پارسی ها و پدرم وارد کرده اند، بگیرم و البته شما می دانید که داریوش تصمیم داشت بر ضد این اقوام اقدام کند. ولی مرگ به او فرصت نداد. پس به عهده من است که انتقام پدرم و پارسی ها را بکشم و من از این کار دست برندارم تا آن که آتن را گرفته و آن را آتش بزنم. چنانکه می دانید مبادرت به دشمنی با من و پدرم، اول از طرف آتنی ها بود. اولا با «آریشناگر»، یکی از بندگان ما، به سارد حمله کرده، آتش به معابد و جنگل مقدس آن زدند و بعد از آن هم خوب می دانید که وقتی با داتیس و ارتافرن به مملکت آنها رفتید، چه با شما کردند. این است چیزهایی که مرا مجبور می کند به ضدآتنی ها اقدام کنم.»
اگر شاخ و برگ های مضامین بر ساخته هرودت نیز کنار گذاشته شود، امری بدیهی است که در دربار ایران دو عقیده درباره لشکرگشی به یونان وجود داشته و هر کدام نیز طرفدارانی پیدا کرده است. منتهی شاه خود نیز در زمره کسانی بوده است که دچار تردید رای بوده اند و عدم اعزام سپاه را ترجیح می داده اند. این که در زمان شاه جدید چیزی بر قلمرو ایران اضافه نشده باشد و قلمرو امپراتوری در حد گذشتگان باقی بماند، بدون تردید یکی از محورهای تصمیم گیری بود و سرانجام شاه را به آنجا کشانید که با اعزام قوا موافقت کند. از این رو، خشایار شا پس از تصمیم جنگ در خواب دید که تاجی از برگ های زیتون بر سر دارد و شاخه های آن تمام عالم را فرا گرفته است. سپس این تاج ناپدید شد و مغ ها این رویا را به حکومت وی بر تمام زمین تعبیر کردند.
شاهکاری از یک سازه آبی
به گفته هرودوت، خشایار شاه بعد از فتح مجدد مصر، به مدت چهار سال به تجهیز تدارکات جنگی پرداخت و لشگری را تدارک دید که بزرگ ترین سپاهی بود که تا آن روز برای نبرد با یک دشمن خارجی آماده شده بود. طبیعی بود که از مناطق مختلف امپراتوری، نیروهای رزمنده جذب شوند و خاصه مردمی مانند فینیقیان و کارتاژیان و آن عده از سکنه یونانی آسیای صغیر که در ایران وفادار مانده بودند، در امر تجهیز ناوگان دریایی شاه، همراهی جدی نشان دهند.
از آنجایی که سالیان سال، اندیشه نبرد، ایرانیان را به این نتیجه رسانیده بود که با یونانیان باید در دریا مصاف کنند و این مجموعه مردم جزیره نشین را بیش تر در آب های اژه و مرمره جست وجو کرد، به امر شاه به حفر کانالی پرداختند که خوشبختانه در سنوات اخیر و به همت باستان شناسان انگلیسی عرض، طول و نحوه استقرار آن، کشف شده است.
بر اساس گزارش روزنامه نیویورک تایمز، خشایار شاه پادشاه ایران در سال 480 قبل از میلاد دستور حفر این کانال را به مهندسان نظامی ارتش ایران صادر کرد. این کانال که در شبه جزیره ای در دریای اژه و شمال یونان حفر شده است، یکی از بزرگترین و شگفت انگیزترین فعالیت های مهندسی آن زمان بوده است.
لشگرکشی برای تادیب
خشایارشا با یونانیان بالاخره جنگید تا آنها را تادیب کند. از آن روی که شورش کردند و سارد را به آتش کشیدند.
در ترموپیل بر سپاهیان اسپارتی تحت فرمان لئونیداس پیروز شد، از آن روی که بسیاری از آنها رغبتی در دفاع از سرزمین خود نداشتند و از هم گسیخته بودند و آن سیصد تن هم که ماندند و جنگیدند، خواستند که وفاداری به قوانین سرزمین خود را به دیگر یونانیان یادآوری کنند.
خشایارشا با تلاش و کوشش سپاهیان کارآمد خویش آتن را تسخیر کرد و این نماد فضایل مغرب زمین را فتح کرد.
با این اوصاف مورخین یونانی، تمام لشگر کشی های خشایارشا را با حب و بغض به این شاه ایرانی نوشته و حتی وی را نکوهش کرده اند و امروز اگر برخی می کوشند تا چهره خشایارشا را خلاف آنچه که هست به تصویر بکشند، از آن روست که بر ناکامی خویش سرپوش بگذارند. گویی کاری که خشایارشا در یونان کرد، دست کم با کاری که اسکندر مقدونی در ایران به سرانجام رساند به یکسان باید ارزش گذاری، نقد و تحلیل شود.
اما هیچ یک از بدگویی های هرودوت اصالت خشایارشا را نپوشاند و با عظمت احترام او قابل قیاس نیست.

نويسنده: مانیا تاريخ: 5 آبان 1384برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

آزادگان پارسي براي دوستي دوباره با تمدن و فرهنگ پارسي خود و مبارزه با کينه توزان سرزمين اجداديمان همراه و همصدا شويد

نويسندگان

لينکهاي روزانه

آخرين مطالب ...

» قومیت های ایران همه آزادند بخوانند!!
» عجایب معماری جهان باستان
» کوه آتش رامهرمز
» بدبینی ایرانیان نسبت به حکومت عمر
» فرمان به آرتش ایران: پیش به سوی قسطنطنیه
» نوزدهم آبان سال 518 پیش از میلاد: گشایش آبراه دریای سرخ به رود نیل
» موزه مولانا، پرجاذبه‌ترين مقصد گردشگري ترکيه
» آشنایی با سرداران ایران
» کتله خور، بهشت ناشناخته ایران
» گزارش تصویری و معرفی قلعه‌ی صخره‌ای بهستان
» شناسايي سکونت‌گاه انساني در کوه‌هاي نقش رستم
» چرا ما ایرانیان برای تخریب آثار بی تابی می کنیم؟
» بنای گور دختر * تنگ ارم * برازجان * استان بوشهر
» تپه باستانی دوزین
» مردی که هیچ گاه، سر خم نکرد
» کشف نخستین سنگ نگاره های باستانی در مازندران
» کشف بقایای یک کوره و آثار معماری در کاوش های بازگیر
» سروده دکتر بادکوبه ای در ستایش فردوسی
» نامه بزرگمهر به انوشیروان
» قلعه بابک خرمدین
» داستانی زیبا درمورد کوروش کبیر!
» سورنا و پيرزن
» با آثار باستانی ایرانی در موزه لوور پاریس آشنا شوید
» قنات 2500 ساله گناباد یکی از عجایب تمدن ایران
» غار عظیم کتله خور؛ زیباترین غار جهان (تصویری)
» پالنگان؛ روستایی زیبا اما فراموش شده
» قصری كه برای شیرین بنا شد!
» کتله خور، بهشت ناشناخته ایران (+عکس)
» نمونه اشیاء مکشوفه مسیر دیوار بزرگ گرگان
» مردی که هیچ گاه، سر خم نکرد